بدخواب

ساخت وبلاگ

دوشنبه دوم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 11:30 توسط فروغ .. | 

السلام بعد قرنی ..

ببین یه غلطی کردم که الان که اولاشم میگم خدایا دیگه ازین غلطا نمیکنم ..

اصلا مگه ازدواج نکردم که دیگه ازین غلطا نکنم اما چه کنم که خررررر شدم ..

#نی_نی و دیگر هیچ ..

بدخواب...
ما را در سایت بدخواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forooghe-vafa بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 11:41

دوشنبه دوم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 11:43 توسط فروغ .. | 

دوره زمونه ای شده وقتی بگی نمیدونم یا بلد نیستم خیلی راحت تری .. به خدا توی یه بدبختی و با یه آدم دور از جون شما نفهم و نادانی گیر افتادم که اصرار هم داره یاد بگیره

به ولله اگر میگفتم من بلد نیستم زندگیم خیلی بهتر پیش می‌رفت

بدخواب...
ما را در سایت بدخواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forooghe-vafa بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 11:41

بعد مدتها سلام و بدون مقدمه شروعِ یادداشتِ این روزها این روزها در کل خوب بوده، منظور از خوب بودن هم بیشتر ارتباط بین خودم و آقا امیر هست نه چیزِ دیگه .. با حال خوب و دوست داشتن اما یه روزهایی هم مثل دیشب منفجر شدم از حرفاش و دیگه چاکِ دهان تا ناکجاآباد باز شده آخرین بار که این اتفاق افتاد اواخر اردیبهشت و مراسم جشنِ عقدِ دوستش بود که اتفاقا خیلی شاکی بودم از دنیا و اومدم اینجا نوشتم اما پست نکردم .. بدخواب...
ما را در سایت بدخواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forooghe-vafa بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1402 ساعت: 0:24

سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت 22:50 توسط فروغ .. |  سلام و عرض ادب طبق عادت همیشگی وقتتون هم بخیر ..وقت خوابه ولی خب ه‍م امیر آقا خسته بود و خوابید و هم بهترین زمان بود دور از چشم فضولش بشینم اینجا بنویسم، آخه چند سال گذشته یه کانالی تو تلگرام زدم که گاها برای خودم مینوشتم اما پیداش کرده و دور از چشم من گاهی به کانال ها و دایرکت ها ‌‌‌‌و چت های واتساپ و تلگرام دید میزنه که ببینه چه خبره ..یه مدت خیلی رو این قضیه حساس بودم و فوری میرفتم گوشی رو ازش می‌گرفتم اما الان دیگه اینکارو نمیکنم .. خب آخه چیز پنهانی نداشتم جز اینکه ممکن بود گاهی پشت این و اون حرف بزنم .. بعد الان میرم خودم گوشی رو تحویلش میدم و میگم: بیا بخوناینجوری حساسیتش کم شده .. گاهی هم چرند و پرندهایی که باید خودش بدونه رو، تو همون کانال خودم از عمد نوشتم که اتفاقا بخونه و بلکه این عادت زشت رو بزاره کنار ولی فعلا اینجا ایمنه یا حداقل من اینطور فکر میکنم و حرکت مشکوکی ندیدم ..تو زندگی مشترک هم بعضی چیزها رو مخه مثل همین مورد .. البته از حق نگذریم واقعا آدم شکاک و چک بُکُنی نیست ، این یه خورده هم علتش اینه که براش جذابیت داره به خصوص اینکه خودش تو هیچ فضایی نیست و کلا آدم گوشی بازی نیست، به خاطر همین علت گهگاه کنجکاویش هم به نظرم همین جذابیتست .. حتی خیلی اهل دیدن تلویزیون و پیگیری فیلم و سریال و اخبار هم نیست و اتفاقا وقتی خونه هست به ندرت میشه که تلویزیون رو روشن کنم .. سر همین قضیه گوشی چند باری تو نامزدی دعوامون شد .. گفتم دعوا، یادم افتاد که امسال دقیقا ۳ اردیبهشت سالگرد آشنایی و خواستگاری یه دعوای اساسی در حد طلاق و ای بدخواب...ادامه مطلب
ما را در سایت بدخواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forooghe-vafa بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 14:19

شنبه بیست و نهم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 1:23 توسط فروغ .. |  ظهری استوری مونا (نوه عموم) رو دیدم که پسرعمه م و بچه هاشو تگ کرده بود و تسلیت گفته بود بابت از دنیا رفتن محسن ..محسن پسرِ عمه کوچیکمه .. یا بهتره بگم بود متاسفانه درگیر اعتیاد شده بود و تو این ماه های اخیر چندین بار به بابام زنگ زده بود که به مادر و خواهر و برادرش خبر بده که برن کمکش، حتما منظورش کمک مالی و نجات ازین شرایط بودهحتی چندین بار پشت تلفن عصبانی شده بود که میرم مادرمو و خواهرمو میکشم یا برادرم جواب تلفنم رو نمی‌ده ..خانواده ش رهاش کرده بودن .. به نظر من هر چی که بود بچه بود برای مادرش و برادر بود برای خواهر و برادراش آما راستشو بگم خانواده پدریم همینجور بی مهر و محبتن یعنی بگم خواهر و برادرش چقدر پولدارن که خدا می‌دونه یا چقدر دستشون اینور اونور بنده که میتونن از کسی دست بگیرن .. اما چه فایده هر چقدر که دارن حریص ترن به مالِ دنیا وقتی امروز استوری رو دیدم همش فکر میکنم لابد بنده خدا از زور ِِنرسیدن مواد ، یا از سرما تو جوبا یا از گرسنگی مُرده یا شایدم از دردِ بزرگ تنهایی (که اینهمه کسی دارم که دستشون به دهنشون میرسه اما نمیتونن و نمیخوان دستی از من بگیرن) خودکشی کرده ..و همش این فکر عذابم میده .. کاش خدا پناهِ اینجور آدمها باشه واقعا نمیدونم مالِ دنیا چیه .. یا کی مالِ دنیا ر‌و با خودش برده که اینا با خودشون ببرن ..حالا که مُرده چه فایده که براش ختم بگیرن یا هر کارِ دیگه .. خدا بیامرزتت .. روحت در آرامش بدخواب...ادامه مطلب
ما را در سایت بدخواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forooghe-vafa بازدید : 60 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 12:05

شنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 19:50 توسط فروغ .. |  سلام و وقت بخیر خدمت عزیزانِ خواننده ..همین اول کاری بگم که وقتی میام اینجا می‌نویسم هعی تند تند سر میزنم بلکه یه کامنتی چیزی .. اما خبری نیست و سرخورده برمی‌گردم سراغ کارم راستش مشغول شستن ظرفهای مانده در سینک بودم که فکرای مختلف هم از سرم می‌گذشت .. یکیش در مورد این بود که گاهی چقدر حس خوشبختی دارم و گاهی برعکس به ذهنم خورد که بیام اینجا ازش بنویسم فقط برای اینکه وقتی آدم اون حسِ بد میاد سراغش، اگه یه کوچولو اون خوبیه به ذهنش بیاد از اون آتیشِ تندِ خشمش کم میشه و یه کم بهتر میشه البته بگما گاهی هم ممکنه کاملا تاثیر منفی بزاره بدخواب...ادامه مطلب
ما را در سایت بدخواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forooghe-vafa بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 15:59

سه شنبه بیست و هفتم دی ۱۴۰۱ ساعت 11:52 توسط فروغ .. | 

یه چیزی که هم خودمو و هم آقا امیر رو خیلی کلافه می‌کنه بی برنامه بودن منه..

خیلی وقتا راجع به این موضوع حرف میزنه و منم میگم باشه باشه از فردا فلان کار رو میکنم اما عمرا اگر من کاری بکنم ..

بدخواب...
ما را در سایت بدخواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forooghe-vafa بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 17:53

پنجشنبه ششم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 23:32 توسط فروغ .. |  سلام و صد سلام راستش اومدم بنویسم پست قبلی رو دیدم حس کردم یه جوری از ازدواج و خوشحال بودنم گفتم که یعنی دیگه ازدواج آخر خوشبختیه .. نه اتفاقا .. فقط نوع نگاهم به ازدواج از یک سنی به بعد فقط برقرار کردن یه رابطه و خوش گذراندن نبود .. فکر میکردم که با یکی شدن با نفرِ دومی بتونم پله های ترقی رو زودتر طی کنم حالا فرقی نمیکنه چه مادی چه معنوی .. واقعیت هم بگم تا همین الان برای خودم همین بوده البته اینی که بالا نوشتم هم خیلی به خودِ آدم بستگی داره اینکه روزای اول از چی حرف بزنه و به دنبال چی باشه .. بخش اعظم زندگی دونفره هم گذشت کردنه، شاید بگم ۹۰ درصد جاها باید کوتاه بیای تا بتونی ادامه بدی اگر نه که برای چی شروع کنی اصلا ؟!منم خانواده همسرم و البته خودش از نظر اخلاقی و رفتاری کاملا اوکی هستن، یعنی میتونم بگم مشکل خیلی بزرگی ندارم برای همینم خوشحالم از ازدواجم ..حالا از اونور از نظر مالی و اقتصادی با خانواده خودم کاملا توی یه سطح هستن .. در واقع این بُعد مالی در هر دو خانواده ضعیفه دیگه برای ما هم این شکلی بوده دیگه ..امشبم که شب آرزوهاست و ما از سر شب خوابیدیم الان من بیدار شدم خیلی زود و فوری سه تا آرزو اینجا بنویسم اولی فقط سلامتی مامانم و بعد بابام .. این روزا هیچی بیشتر ازین فکرمو درگیر نمیکنه به خصوص الان مثل ده سال پیش پای مامانم خیلی درد می‌کنه و خودش هم استرس داره که نکنه برای بار سوم بره عمل و از ترس هم هیچی به ما نمیگه و برای دکتر رفتن هم راضی نمیشه .. دومین آرزوم اینه که مهین ما (خواهر وسطی) خیلی زحمت کشیده تا الان و خیلی دلسوزه (برای ه بدخواب...ادامه مطلب
ما را در سایت بدخواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forooghe-vafa بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 17:53

یکشنبه سی و یکم فروردین ۱۳۹۹ ساعت 12:22 توسط فروغ .. | 

دوستان گلم گاهی اینجا مطلب میزارم دوست داشتید میتونید همراه باشید ..

t.me/shahretanhaee

بدخواب...
ما را در سایت بدخواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forooghe-vafa بازدید : 96 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 19:07

چهارشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت 21:37 توسط فروغ .. | 

دقایقی که در حضور خواستگار سمج سپری میکنم 

فقط میتونم این خیلی پیگیرِ حتی تو این اوضاع کرونا ول کن نیستن 

خیلی سخته ازدواج کردن 

از همه بدتر همین قسمت مزخرف دختر دیدن 

بدخواب...
ما را در سایت بدخواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : forooghe-vafa بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 19:07